ای ستمکار ظالم و بدکار
تا به کِی می کنی ستم بردار
هوش دار این جهان وفا نکند
چند روزی ست گرمی بازار
نیست هرگز به کام تو دنیا
ظلم و بیداد کردهای بسیار
ظلم و بیداد کردهای بیحد
اهل بغداد کردهای بیزار
آنکه کردی نکرد چون حجاج
روسفیدش نمودی از این کار
های و هو می کنی مسلمانی
کی مسلمانی ای سیهکردار
از چه رو جنگ را به پا کردی
پیش شیران چه روبهی مکّار
چاه کندی چرا خود افکندی
چون که خودکرده را نباشد چار
چون سخن ها زدی به لاف و گزاف
پس کجا رفت قدرت ای سردار
ابلهی کردی و ندانستی
اهل ایران چو مالک و عمّار
نرسیدی به آرزو، بردی
هرچه در روز رزم حیله بهکار
بشنو از «طیّبی» مکن تو درنگ
خویشتن را بکش تو ای جبّار