این چه غوغا بود، ماتم دامن ایران گرفت
باز هم دریای عالم را غم طوفان گرفت
باز شور دیگری آتش در این عالم فکند
شور عاشورای دیگر عالمی امکان گرفت
این چه اسراری ست دنیا را که حیرتآور است
اف بر این دنیای فانی جانی از انسان گرفت
یا رب این انسان که بود و این همه عزّت چه بود
قدرت مافوق او چو عرصۀ کیوان گرفت
او مگر موسای عمران بود از طور آمده
با عصای معجزآسایش جهان آسان گرفت
او مگر فرزند ابراهیم والاقدر بود
وقت مرگ، او با نمازش از خدا پیمان گرفت
صد هزار افسوس بر ما قدر او نشناختیم
طائری از دست رفت او را دگر نتوان گرفت
«طیّبی» را این غم از حدّ توانش بیش بود
زندگی مشکل فزاید گر بدل طغیان گرفت