در کوی شما روی تو را یک نظر افتاد
اندر نظرم همچو مهی جلوهگر افتاد
الله تو را حفظ کند چشم بد خلق
چون حور بهشتی به جمالت نظر افتاد
از لطف خوشت دل شده محصور ز مهرت
ما را سببی شد که به کویت گذر افتاد
اندر دل من نور تویی اهل کمالی
از نور جمالت شب من جلوهگر افتاد
نامت متبرّک! که تویی شهرۀ آفاق
چون زهره تویی بر دل ما شعلهور افتاد
چون نور رخت چشم مرا نور فزون داد
آن نور دلم شعر قشنگی شکر افتاد
اندر نظر «طیّبی» از ماه سری تو
وز نور رخت ماه بشد، پرده برافتاد