گر تلخ دوایی ست دگر تلخ دوا نیست

گر تلخ دوایی ست دگر تلخ دوا نیست
چون حرمت بیگانه تو را لطف و وفا نیست

افسوس فسون گر ندهد لطف دعا نیست
بیهوده دعا نیست که با نام خدا نیست

هرکس ره شیطان رود از حق بگریزد
عمرش به هدر رفته و با شرم و حیا نیست

گر بگذرد از کوی خرابات زمانی
افسوس نفهمد به خرابات صفا نیست

دیوانه به جز عشق خودی غیر نجوید
چون عاشق دیوانه به جز درد عطا نیست

دیوانه اگر گشته‌ام ای دوست مکن عیب
بر لذت دیوانگی ام خُرده روا نیست

گر«طیّبی»از عشق تو شوریده و مست است
بر عاشق شوریده امیدی به شفا نیست

© 2024 حاج رحمت اله طیبی