با افتخارم آن که شوم من گدای عشق
رسوای خاص و عامم اگر از برای عشق
من شعله را ز جان بخرم با کمال شوق
پروانهوار سوزم اگر در بهای عشق
صوت خوشی که میرسد امشب به گوش دل
خوش مژده میدهد به من امشب نوای عشق
روی خوشی ز دیدۀ دل دیدنش خوش است
من دیدهام ز دیدۀ دل انتهای عشق
امشب رسید هاتف غیبم ز راه و بعد
داد این نوید گوش دهم بر ندای عشق
در حیرتم چرا به وجود آمدم که من
روز ازل سجود نمودم برای عشق
همّت بلند دار تو ای «طیّبی» خام
تا یادگار از تو بماند بنای عشق