در این دنیای غم‌پرور عجب غوغاست می‌بینم

در این دنیای غم‌پرور عجب غوغاست می‌بینم
بساط ظالمان چیدن ز ما پیداست می‌بینم

نشان عشق یزدانی بساط ظلم برچیند
بود اسرار دل اینجا بیان شیواست می‌بینم

ز پیک عشق می‌آید ندای شوق آزادی
سرود بانگ تکبیرش عیان بر ماست می‌بینم

غلام درگه آنم نظر بر دیگران جهل است
در این درگاه آزادی چه خوش مأواست می‌بینم

اگر مرد رهی با ما بیا بزم صفا بنگر
به کنج خلوت عاشق ولی شیداست می‌بینم

سخن بهر شرف‌ گفتن صفای دیگری دارد
مگر این نکته را هر جا سخن بی‌جاست می‌بینم

نگه‌ کن بر سرای دل بود گنجینۀ اسرار
از این اسرار بی‌پایان جهان احیاست می‌بینم

نقاب از چهره‌ات افکن ندارد «طیّبی» طاقت
دگر این سِرّ پنهانی عیان بر ماست می‌بینیم

© 2024 حاج رحمت اله طیبی