مرا کشتی سعادت ساز گشتم
چو بلبل با تو همآواز گشتم
زنم من بوسه بر لب های نازت
کنون دیوانۀ آن ناز گشتم
منم مست از می جام شرابت
خوش این هستی برت همراز گشتم
عزیزم دلبری با چشم نازت
دو چشم روشن از اعجاز گشتم
ز حسنت غرق در دریای شادی
که محوِ آن رخ طنّاز گشتم
نباشد «طیّبی» را چاره زین کار
عیان مهرش به دل انباز گشتم