ای عاشق شکستهدل باصفای من
ترمیم میشود دل تو از وفای من
بنگر ز چشم دل، منِ افتاده در غمت
از گوش دل شنیدهای آخر نوای من
تا کی کنم تحمّل دوری بیا که من
صبرم تمام شد، شب هجرت بلای من
قلب رئوف تو به من امّید میدهد
امّید من بیا تو دگر بر لقای من
روزم گذشت و نوبت شب شد در انتظار
تا کی نظر کنم به رهت در بقای من
هرگز نبود غافل از او لحظهای دلم
ای خوش¬جمال باز تو کردی جفای من
فریاد «طیّبی» برسد گوش نُه فلک
پس چیست ناله را نشنید او قفای من