دستم به دامنت که تو ای یار خوش لقا
بسیار گشتهام، نبود چون تو با وفا
بی تو میسّرم نشود زندگی عیان
در روزگار بی تو نباشد مرا صفا
قلبی شکسته دارم و یاد تو زندهام
بی نامت ای صنم برسد مرگ بیخطا
عمری به دیدنت شب و روزم در انتظار
ترسم نیایی آخرش ای مدّعای ما
دشمن شماتتم بکند چیست انتظار
آخر خبر نداشته از راز این بقا
ای یادگار فاطمه، ای نور چشم ها
دیگر ظهور کن که به راهَند چشمها
بنگر به حال «طیّبی» ای یادگار حق
این شور حال باز برآری به سوی ما