یارب من دل داده را
در بحر غم افتاده را
مجنون شدم از عشق او
ساقی بیاور باده را
شاید شود حاصل مرا
بینم رخ شَهزاده را
عدوان دون بی حیا
اندر خلیج استاده را
یا رب ببین روح خدا
در سجده سر بنهاده را
گوید زبانش یا کریم
بنگر شهید ساده را
ای پیروان ابرهه
از بهر مرگ آماده را
غرقش نما در بحر پارس
ریگان بی سجّاده را
یا رب رسان صاحب زمان
آن سرور آزاده را
اهل وطن با «طیّبی»
آماده باشد جاده را